به گزارش مشرق، جام جهانی کشتی آزاد برای ایرانیها با قهرمانی شیرینی به پایان رسید. ایستادن بر سکوی نخست آن هم برای چهارمین بار پیاپی میتواند یک اتفاق خوب باشد. در کنار این اتفاق خوب و شیرین اما اتفاقاتی رخ داد که نباید به آنها بیتوجه بود چرا که هدف اصلی از حضور در جام جهانی باید رسیدن به همین نکات باشد؛ نه رسیدن بهعنوان قهرمانی!
توجه به این نکات کمک میکند بتوانیم نقاط ضعف و قوت خود را بشناسیم و بعد در مسابقات مهمتری چون رقابتهای جهانی و المپیک با رفع آنها به موفقیت برسیم. شکست چند کشتیگیر نامی و عنوان دار از مسائل مهم جام جهانی بود. البته فقط این قهرمانان ما نبودند که باختند و در ترکیب آذربایجان هم افرادی بودند که با وجود داشتن عنوان جهانی و المپیک مغلوب حریفان جوان خود شدند اما شکست دور از انتظار و ضعیف و نا توان ظاهر شدن برخی از کشتیگیران ما که چنین توقعی از آنها نمیرفت باعث شد تا به انتقاد از این ناکامی بپردازیم.
اولین و مهمترین شکستی که در این مسابقات نصیب کشتی ایران شد، شکست رضا یزدانی بود. کشتیگیری که در اوج تجربه است اما به دور از شرایط آمادگی! یزدانی به دلیل خصوصیاتی که در نوع کشتی گرفتن دارد در سالهای اخیر لقب ببر مازندران یا پلنگ جویبار را به خود اختصاص داده اما از این ببر و پلنگ در لس آنجلس خبری نبود.
در واقع رضا یزدانی در لس آنجلس نه تنها ببر و پلنگ نبود بلکه در حد و اندازههای یک کشتیگیر معمولی هم نتوانست ظاهر شود. یزدانی وقتی در مسابقه با آذربایجان مقابل شریفاف قرار گرفت این توقع میرفت که بتواند حریف خود را شکست بدهد اما نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه او در یکی از ضعیفترین کشتیهایی که تاکنون از خود به نمایش گذاشته بود مغلوب این حریف نامدار شد تا امروز این سوال را مطرح کنیم؛ چه بر سر پلنگ ایران آمده؟ البته باید به این نکات اشاره کنیم که شریف اف خودش قهرمان جهان و المپیک است و قطعا در این وزن به یکی از قدرتهای بزرگ تبدیل خواهد شد اما اعتقاد داریم رضا یزدانی بهترین 97 کیلوگرم دنیا است و نباید اینچنین دست و پا بسته به روی تشک میرفت.
علاوه بر این خوب میدانیم مرد چهار مداله کشتی ایران در مسابقات جهانی در بدترین شرایط راهی این مسابقات شد و در شرایطی که از ناحیه کمر آسیب دیده بود، مدتی را از تمرینات دور بود به همین دلیل در شرایط ایدهآلی قرار نداشت اما با وجود همه اینها پلنگ وقتی به شکار میرود حتی اگر زخمی هم شود شکار خود را رها نمیکند تا به هدفش برسد! در کنار همه این موارد هم خیلی خوب میدانیم که مسابقه دو رو دارد؛ که یک روی آن برد و یک روی دیگرش شکست است.
رضا یزدانی در المپیک 2012 لندن هم نتوانست به مدالی برسد اما در آن بازیها، همه در حد و اندازههای یک قهرمان با او برخورد کردند چرا که همه میدانستند پلنگ جویبار شایستگی طلای المپیک را داشت اما بدشانسی امانش نداد. در همین رسانه هم بعد از بازیهای لندن به شدت از او حمایت شد و حتی وقتی رسول خادم اعتقاد داشت که یزدانی نباید به مسابقات جهانی مجارستان اعزام شود بازهم ما با انتقاد از خادم که سرمربی تیم ملی بود، پشت یزدانی ایستادیم و از او حمایت کردیم تا به تیم ملی رسید و بعد هم در جهانی مجارستان به مدال طلا! امروز اما شرایط فرق کرده؛ به نظر میرسد دیگر جای هیچگونه حمایت باقی نمانده است. چگونه میشود از کشتیگیری که در کمتر از یک سال 2 شکست مهم و فاجعه آمیز را در دو رویداد مهم میپذیرد حمایت کرد؟
البته ما عقیده نداریم که دوران قهرمانی یزدانی به پایان رسیده و قطعا او میتواند تا المپیک ریو کشتی بگیرد و حتی قهرمان هم شود اما راه قهرمانی این مسیری نیست که یزدانی در آن قدم گذاشته! او باید به خودش بیاید و ابتدا حریف درونیاش را شکست بدهد. اولین شکست ضعیف و دور از انتظار یزدانی در جهانی ازبکستان بود. جایی که همه منتظر مدال طلای پلنگ جویبار بودند اما در کمال تعجب پلنگ قصه ما توسط یک روباه ترک شکار شد! و کشتی را با نتیجه 8 - صفر مغلوب کشتیگیری شد که برای اولین بار دوبنده ترکها را در مسابقات جهانی به تن میکرد. البته بعد از چند ماه این کشتیگیر به دلیل استفاده از مواد نیروزا با محرومیت مواجه شد و دو هفته بعد هم رضا در بازیهای آسیایی به مدال طلا رسید اما هیچ یک از اینها باعث نشد تا شکست مفتضحانه تاشکند را کسی فراموش کند. انتظار داشتیم دیگر رضا را اینگونه نبینیم چرا که او همیشه از المپیک دم میزد و رسیدن به طلایی که از این بازیها طلب داشت اما با این وضعیت باید این سوال را بپرسیم که آیا او اصلا به المپیک میرسد تا مدال هم بگیرد؟ اینکه چه بر سر رضا یزدانی آمده را باید خودش بگوید اما به نظر میرسد اگر او میخواهد به طلای المپیک برسد در این یک سال و اندی که تا المپیک زمان دارد باید روندی را که در این سالها داشته تغییر بدهد.
اگر این تصمیم مهم را نگیرد باید بگوییم که او همین امروز کنار برود بهتر است چرا که دوست نداریم پلنگ خود را ضعیف و ناتوان ببینیم. توان اینکه قهرمان با غیرت و دوست داشتنی خود را زمین خورده ببینیم را واقعا نداریم.
توجه به این نکات کمک میکند بتوانیم نقاط ضعف و قوت خود را بشناسیم و بعد در مسابقات مهمتری چون رقابتهای جهانی و المپیک با رفع آنها به موفقیت برسیم. شکست چند کشتیگیر نامی و عنوان دار از مسائل مهم جام جهانی بود. البته فقط این قهرمانان ما نبودند که باختند و در ترکیب آذربایجان هم افرادی بودند که با وجود داشتن عنوان جهانی و المپیک مغلوب حریفان جوان خود شدند اما شکست دور از انتظار و ضعیف و نا توان ظاهر شدن برخی از کشتیگیران ما که چنین توقعی از آنها نمیرفت باعث شد تا به انتقاد از این ناکامی بپردازیم.
اولین و مهمترین شکستی که در این مسابقات نصیب کشتی ایران شد، شکست رضا یزدانی بود. کشتیگیری که در اوج تجربه است اما به دور از شرایط آمادگی! یزدانی به دلیل خصوصیاتی که در نوع کشتی گرفتن دارد در سالهای اخیر لقب ببر مازندران یا پلنگ جویبار را به خود اختصاص داده اما از این ببر و پلنگ در لس آنجلس خبری نبود.
در واقع رضا یزدانی در لس آنجلس نه تنها ببر و پلنگ نبود بلکه در حد و اندازههای یک کشتیگیر معمولی هم نتوانست ظاهر شود. یزدانی وقتی در مسابقه با آذربایجان مقابل شریفاف قرار گرفت این توقع میرفت که بتواند حریف خود را شکست بدهد اما نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه او در یکی از ضعیفترین کشتیهایی که تاکنون از خود به نمایش گذاشته بود مغلوب این حریف نامدار شد تا امروز این سوال را مطرح کنیم؛ چه بر سر پلنگ ایران آمده؟ البته باید به این نکات اشاره کنیم که شریف اف خودش قهرمان جهان و المپیک است و قطعا در این وزن به یکی از قدرتهای بزرگ تبدیل خواهد شد اما اعتقاد داریم رضا یزدانی بهترین 97 کیلوگرم دنیا است و نباید اینچنین دست و پا بسته به روی تشک میرفت.
علاوه بر این خوب میدانیم مرد چهار مداله کشتی ایران در مسابقات جهانی در بدترین شرایط راهی این مسابقات شد و در شرایطی که از ناحیه کمر آسیب دیده بود، مدتی را از تمرینات دور بود به همین دلیل در شرایط ایدهآلی قرار نداشت اما با وجود همه اینها پلنگ وقتی به شکار میرود حتی اگر زخمی هم شود شکار خود را رها نمیکند تا به هدفش برسد! در کنار همه این موارد هم خیلی خوب میدانیم که مسابقه دو رو دارد؛ که یک روی آن برد و یک روی دیگرش شکست است.
رضا یزدانی در المپیک 2012 لندن هم نتوانست به مدالی برسد اما در آن بازیها، همه در حد و اندازههای یک قهرمان با او برخورد کردند چرا که همه میدانستند پلنگ جویبار شایستگی طلای المپیک را داشت اما بدشانسی امانش نداد. در همین رسانه هم بعد از بازیهای لندن به شدت از او حمایت شد و حتی وقتی رسول خادم اعتقاد داشت که یزدانی نباید به مسابقات جهانی مجارستان اعزام شود بازهم ما با انتقاد از خادم که سرمربی تیم ملی بود، پشت یزدانی ایستادیم و از او حمایت کردیم تا به تیم ملی رسید و بعد هم در جهانی مجارستان به مدال طلا! امروز اما شرایط فرق کرده؛ به نظر میرسد دیگر جای هیچگونه حمایت باقی نمانده است. چگونه میشود از کشتیگیری که در کمتر از یک سال 2 شکست مهم و فاجعه آمیز را در دو رویداد مهم میپذیرد حمایت کرد؟
البته ما عقیده نداریم که دوران قهرمانی یزدانی به پایان رسیده و قطعا او میتواند تا المپیک ریو کشتی بگیرد و حتی قهرمان هم شود اما راه قهرمانی این مسیری نیست که یزدانی در آن قدم گذاشته! او باید به خودش بیاید و ابتدا حریف درونیاش را شکست بدهد. اولین شکست ضعیف و دور از انتظار یزدانی در جهانی ازبکستان بود. جایی که همه منتظر مدال طلای پلنگ جویبار بودند اما در کمال تعجب پلنگ قصه ما توسط یک روباه ترک شکار شد! و کشتی را با نتیجه 8 - صفر مغلوب کشتیگیری شد که برای اولین بار دوبنده ترکها را در مسابقات جهانی به تن میکرد. البته بعد از چند ماه این کشتیگیر به دلیل استفاده از مواد نیروزا با محرومیت مواجه شد و دو هفته بعد هم رضا در بازیهای آسیایی به مدال طلا رسید اما هیچ یک از اینها باعث نشد تا شکست مفتضحانه تاشکند را کسی فراموش کند. انتظار داشتیم دیگر رضا را اینگونه نبینیم چرا که او همیشه از المپیک دم میزد و رسیدن به طلایی که از این بازیها طلب داشت اما با این وضعیت باید این سوال را بپرسیم که آیا او اصلا به المپیک میرسد تا مدال هم بگیرد؟ اینکه چه بر سر رضا یزدانی آمده را باید خودش بگوید اما به نظر میرسد اگر او میخواهد به طلای المپیک برسد در این یک سال و اندی که تا المپیک زمان دارد باید روندی را که در این سالها داشته تغییر بدهد.
اگر این تصمیم مهم را نگیرد باید بگوییم که او همین امروز کنار برود بهتر است چرا که دوست نداریم پلنگ خود را ضعیف و ناتوان ببینیم. توان اینکه قهرمان با غیرت و دوست داشتنی خود را زمین خورده ببینیم را واقعا نداریم.